۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

3 " پلیز "



میهمانان گرامی ..
برای سال دوم عرض می کنم ..
پلیز .. پلیز ..
وقتی میاین مهمونی اگه شیرینی و شکلات نمی خورین ور ندارین ..
فکر اون بنده خدای بدبختی که آخر سر داره جمع می کنه هم باشین ..
بابا همین دو روزی 4 کیلو شیرینی دست نخورده ی توی ظرف مهمونا رو خوردم ..
پ . ن : اگه بخواین همینجوری پیش برین ، برای آینده ی خودم تا آخر تعطیلات نگرانم ..

۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه

2 " خشت اول "



خشت اول چون نهد معمار راست
تا ثریا می رود دیوار , راست ..
اولین هدیه ای که تو سال جدید گرفتم از دست مادرم بود .. (البته به غیر از عیدی نقدی)
یک غافلگیری محض ..
تقریبن یک ساعت پس از تحویل سال نو ..
باورم نمیشه ، به لکنت زبون افتادم ..
یه شورت اسلیپ آبی رنگ ..
در پوست خودم نمی گنجم ..
امشب می ذارمش کنار بالشم .. یا نه , اصلن بغلش می کنم و می خوابم ..
شک نکنین , امسال سال خوبیه ..
پ . ن : سالی که نکوست از بهارش پیداست ..